من نفهميدم قضيه چيه
آخرش چي شد
قضيه سگ چي بود جلو باباهه هي ميومد
اصن موضوع چي بود مشكل مادره يا تنبيه بچه هه
من دیدم 😊
ترسناکه؟
قضیه سگ فکر کنم این بود که تو بچگی از سگ ترسونده بودنش هنوزم ترس باهاش بود بچه شم از اتاق تاریک میترسید مامانه واسه تنبیه مینداختش تو اتاق تاریک . اون پسر داییه به بچه هه فیلم بد نشون میداد کارای بدم دیده بود از اون دختر همسایه با دوست پسرش اون شب که گم شده بود
اخرش فکرکنم به باباعه تجا...ز شده بوده فقط گفت من بچه بودم دیگه نشون نداد بچه شونم چیزی نبود دختر همسایه بادوست پسرش دعواشده بود بچه فرار کرده بود یه بارم همون دختره لباس بچه روعوض کرده بود چیزیم نبود ولی باباعه شک داشت چون تو بچگی اذیت کرده بودنش ایطور فکر میکرد
اگه اشتباه نکنم اون فیلمی بود که مادرش به همسایه شک داشت با پسرش کاری کردن
میخواست بگه پدرش قبلا این بلا سرش اومده واسه همون که ابروش نره چیزی نگفته اصرار داشت پسرش هم همین باشه اما مادرش گیر داده بود که باید پیگیری بشه حالا من نفهمیدم منظورش این بود هر حرف بچه رو جدی نگیریم یا از رو ظاهر طرف قضاوت نکنیم نمیدونم دیگه 😶
از سگم میترسید همین که بعدش خوب شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
