2726

مادربزرگ شوهرم عادتش . منم وقتی میاد دیگه در باز نمیکنم چون فقط خونه ما اینجوری میاد خونه بقیه زنگ میزنه

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

منم اصلا مخالف این قضیه ام و درک نمیکنم که خودم زنگ بزنم بگم دارم میام مهمونی .بنظرم میزبان اگه بخواد دعوتت میکنه

 « فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر قلب‌هایتان مُهر خورده است.»  امام حسین علیه السلام

ما هر جا بریم زنگ میزنیم

خودم دوتا بچه کوچیک دارم هیچوقت خونه ام کاملا مرتب نیست

زشته واقعا سرزده بیای

بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...💔

عهد قجر ک نیس بابا حداقل ی پیام بدین طرف نگرخه..شاید خونش بهم ریخته باشه یا وسیله پذیرایی نداشته باشه خجالت بکشه

حالم بهم میخوره کسی سر زده بیاد

خدایا کی منو مامان میکنی پس..یه صلوات میفرستین برام😢

واای من عاشق غافلگیریم 

خدا کنه هر روز یکی بیاد سرزده 

ادمها را نباید به هر قیمتی نگه داشت . همه برای ماندن نمی ایند. ادمی که میماند جنسش با دیگران فرق دارد.....برای ماندنش مجبور نمیشوی خودت را تغییر دهی .اینو بیاد داشته باش برای نگه داشتن ادما نباید خودتو زیر پا له کنی.....ادما باید با دلشان بمانند نه با جسمشان....

البته با مامانم پیاده روی بودن 

مامانم نیومده تو گفته نوه ام گریه میکنه موقع برگشتن 

اینا  به بهونه آب خوردن اومدن داخل یک لشکر   

خواهرمم خونمون بود میخواست بره باهاشون گفتم بگو من خوابم که یه موقع نیان دیدم اومدن

به خواهرم میگم چرا نگفتی خوابم 

گفت بهشون گفتم اومدن داخل گفتن بریم آب بخوریم  

همسایه مامانت؟؟؟؟؟ تا کجاها رو میدین که چه کسا میان

ببخشید دقیقا رو دادن یعنی چی ؟؟ باید چیکار کنم که رو ندم؟؟ اینجا تهران نیست همسایه ها همو نشناسن اینجا یک شهر همو میشناسن و با هم رفت و آمد دارن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز