سال پیش وقتی داشتم ازدانشگاه برمیگشتم خواب و بیدار بودم تو تواتوبوس متوجه شدم فرده پشت سریم داره به پهلو وسینم دست میزنه😕
موضوع اصلی این نی ها
موضوع اینه:
برگشتم بزنم تودهنش دیدم یه پیرمرد کمه کم ۶۰سالس...
درحدی هنگ کردم که برگشتم گفتم فقط به خاطره سنت چیزی بهت نمیگم😕😕😕😕😕
جای اینکه به خاطرهمون سنش تا میخوره بزنمش گفتم به خاطره سنت چیزی نمیگم😕😕😕
هروقت یادش میفتم حس میکنم خودکشی کنم حلاله 😬