تو تایپیکای قبلم هس مامانم تو این بارپاریم خیلی اذیتم کرد میومد نزدیک خونم زنگ میزد من نزدیکم ولی نمتونم بیام چند بار این کارو کرد و اصلا زنگ نزد ک بیا ویارت سخته غذا بخور بلکه هربا ر که زنگمیزدم میگفتم خ از گشنگی حالم بده میگف خب ی چی بخور
دنیا ارزش هیچی ندارهنه خنده نه گریه، خاک تو سرت دنیا
***** مـــــــــعجزه زمانی اتفاق می افتد که تو به جای انرژی بخشیدن به ترس هایت، به رویاهایِ زیبایَت انرژی بدهی، به جای باور کردنِ ترس هایت، رویاهایت را بـــــاور کنی. همه ی زندگی روی همین دو واژه استواره : بــــــــــــــــــــــاور ، تمـــــــــــرکز