من و برادرم از،نظر زمانی خیلی نزدیک به هم ازدواج کردیم ...عمه ام هر. دو مون رو یک شب پاگشا کرد و بهمون دو تا کادو داد ....کادوی من یک بلوز و دامن بود و پول ...سال بعد که رفتیم خونه برادرم ....خانمش همون بلوز و دامن رو پوشیده بود ...گفتم این رو عمه تو پاگشا بهت داده بود ؟ گفت از کجا فهمیدی ؟ گفتم آخه لنگه اش رو هم به من داده ...گفت پس،دیگه نمی تونم بپوشمش ...گفتم چرا ..گفت بدم میاد لباسم شکل لباس دیگری باشه .. 😒😒😒😒
نمیدونم والا ولی منم خوشم نمیاد لباسم مثل کس دیگه ای باشه. مخصوصا از وقتی خواهرشوهرام دقیقا میرن مثل من لباس میخرن. تو مهمونیا احساس جوجه اردکای زشتی رو دارم که پشت سر هم راه میرن