سیاحت غرب بگم پشماتون بریزه؟🤣🤣🤣
منکه توبهشت دارم تو رود عسل بامایو قرمزم شنامیکنم خواهران حوری هم دارن شیرجه میرن
به نظرم ارام و بدون درد و ناراحتی
وحشت اور تو رو دارن خاک میکنن خانوادت دارن گریه میکنن هیچ جوری نمیتونی بگی زنده ای هیچ جوری نمیتونی باهاشون حرف بزنی بگی من اینجام من هستم .شب شده و همه رفتن تنها شدی حالا دیگه کسی پیشت نیست حالا دو نفر میان پیشت که دست هر کدوم یه گرزه اشتباهت گناهات خطاهات میانجلو چشمت اونا هی بهت نزدیک تر میشن و ترس و وحشت تو بیشتر میشه میخوای فرار کنی ولی نمیتونی میخوای بری پیش خونوادت پیش مامان بابات شوهرت بچه ات ولی انگار بختک افتاده روت اونا هی بهت نزدیک تر میشن حالا موقع اولین حساب رسیه 😟 موقع درد کشیدن و عذاب اولته تازه شروع شده
ماريجوانا اسمت به سليقت توو تاپيك خيلي مياد😐😅
من که از مرگ نمیترسم بالاخره از زندگی تو ایران سختتر که نیس،خخخخ
فکر کنم بعد مرگ یه ارامش خاصی باشه ، یه سبکی ،راحتی
یه شروع تازه من که حسم خیلی خوبه
فقط اینکه چجوری بمیرم فکرمو مشغول کرده
یکی هم دخترم یکی مادرم منو به دنیا وابسته میکنه
بسریا به تار موشون اویزونن و ازشون روغن میچکه🤢
تو حلق یسریام سرب داغ میریزن
منم اونجام تو کنسرت هایده و ابجیا داریم با جنیفر و کیم و بقیه میرقصیم 😋😋😋
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 روز پیش
1 روز پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
