بچه ها منو نامزدم چهارسال باهم دوست بودیم هررررررکاری براخوشحال کردنم کرد حتی تو بله برون که همه بزرگترا سر سکه چونه میزدن نامزدم گف بیارین دوهزارتا سکه مهرش کنم وخلاصه بقدری دوسم داشت که مطمئن بودم اگه ازش جدا شم بلایی سرش میاد،فقط یه اخلاق خیییلی بد داره اونم اینکه خیلی زود جوش میاره و عصبی میشه وقتیم که عصبی میشه توهین نمیکنه فقط داد وبیداد میکنه و قهر....قبل عقدمون همیشه من قهر میکردم اما بعد عقد همیشه اونه ک دعوا میکنه و قهر میکنه البته من هیچوقت نرفتم سمتش برا آشتی چون قهر کردنش تقویت میشد بااین کار....تو عید نوروز برام یه تولد عالی گرفت روز زن بهم کادوی خوبی داد وهمینطور عیدی و ولنتاین و اینا....یه جشن رویایی برام گرفت اما دو سه هفتس عصبی شدناش بیشتر شده و دلیلشم اینه چون یه بار که قهر بود پدرم متوجه شد وبه خانوادش گفت اومدن خونمون گفتن این چ طرز اخلاقه که پسرتون داره مگه زنه ک قهر میکنه و اینا...بعد اون حس میکنم محبتاش کمتر شده دیشب که رفته بودیم افطار خونه فامیلشون من رفتم آشپز خونه کمکشون کنم که منو تو عمل انجام شده گذاشتن و وادارم کردن که همه ظرفارو با یکی دیگه بشورم درحالیکه صاحبخونه خودش چهارتا دختر داشت....شوهرمم عصبی شد از وقتی از اونجا راه افتادیم سمت خونه دعوام کرد وگفت تو چرا خودتو انداختی زیر دست وپا خنگی سیاست نداری فردا سالگرد عقدمونه اما باید عزا بگیریم چون هیچ محبتی ازت ندیدم هیچ سیاست رفتاری نداری تن ب کار میدی هم خودتو کوچیک میکنی هم منو...بعدش رفت....امروز اولین سالگرد عقدمونه اما اصلا ازش خبری نیست...حتی یدونه اس هم نداده....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم بهش بگو کی با کمک کردن تو ظرف شستن خودشو کوچیک کرده؟اون باید ازت ممنون باشه انقد خوب و با شخصیتی که تو مهمونی به صاحب خونه کمک کردی.. بعدشم تو زندگیتون انقد سرچیزای کوچیک اختلاف نندازین .. سعی کنین گذشت داشته باشین و اینکه قهر اصلا خوب نیس تو که میبینی انقد دوست داره .. خودت بهش زنگ بزن و خوشحالش کن
پس چرا امروز که بهترین روز زندگیمونه حتی یه پیامم نداد....حتی بهم گفت باید عزا بگیرم نه جشن تا خوده ...
خودت چرا پیام نمیدی
چرا یه طرفه قضاوت میکنی
شاید اونم منتظره تو پیام بدی
به قول خودت تا حالا برا آشتی پیش قدم نشدی خوب یه بارم تو برو جلو
سلام من تک فرزندم آذر ۸۹با شوهرم دوست شدم اردیبهشت ۹۲عقد کردیم و مهر ۹۴عروسی کردیم و ۱۲فروردین اقدام کردیم برای بارداری ولی ۱۸خرداد ۹۸بچم سقط شد به خاطر تصادف دعا کنید این روزا زود بگذره و بشه ۳ماه تا دوباره اقدام کنم لطفا یه صلوات بفرستید تا زندگیم همچیش رو روال بیوفته اگه م مشکلات برداریم زندگی شیرین میشه
بهتر بود پدرتون دخالت نمیکرد درثانی هر وقت میرید منزل اقوام شوهرتون چون شناخت ندارید سرخود کا ...
خونه خودشون وخونه خودمون چیزی نمیگه اما دوست نداره خونه فامیلاشون یا فامیلام خیلی کار کنم میگه همون در حدی که دوتا بشقاب برداری موقه جم کردن سفره کافیه...ولی خب قصد منم همین بود چون مردا زیاد بودن نمیتونستم خیلی خم وراست شم جلوشون از سفره چیز میز جم کنم گفتم یه دیقه برم اشپزخونه سرگرم کنم خودمو وبیام ولی تو عمل انجام شده قرار گرفتم وهمه ظرفارو دادن شستم