خواب ديدم مادرشوهرم حالش خوب نبود و محتاج من بود بعد من ميخواستم بهش ويفر بدم ويفر هم بزرگ بود دندانهاي مصنوعي رديف پايين و جلو مادرشوهرم افتاده بود( يا درآورده بود، در هر صورت نداشت)
بعد من ويفر رو ميدادم بهش اون ميمكيد تا بتونه بخوره ولي فقط خيس ميخورد نرم ميشد اما نميتونست بخوره. منم بهش ميگفتم اگر دندونت رو ميذاشتي راحت خوراك ميخوري
تو خواب خيلي بد بود( محتاج بود)