اخ میترسم مامانمم ناراحت بش از یه طرفم هر موقع باهاش سر سنگین صب تا شب تو سر من میکوبه ک مامان جونت ...
نه اصلا مامانت نفهمه گفتم غیر مستقیم،مثلا بگو مامان زیادی لوس شده شماتحویلش میگیری یافکر کرده خییلی آدم مهمیه وخودشو دست بالامیگیره و....اگه همسرتم چیزی گفت بگو مامانم سرش دردمیکرد خسته بود،چند وقت همسرتو اینطوری زیرنظر داشته باش،انشاالله که حس شمااشتباهه
نه اصلا مامانت نفهمه گفتم غیر مستقیم،مثلا بگو مامان زیادی لوس شده شماتحویلش میگیری یافکر کرده خییلی ...
الان یه سال ازدواج کردیم همش همینطوریه اصابمو خراب کرده تذکر دادم فرقی نکرد وقتی تو فکرش این چیزا میگذره من هزارم بگم بکش عقب فکرش خرابه دیگ کاریش میش کرد
اره زیاد ترس از دس دادنش دیونم میکنه یا اینک زندگیم بخطر بیفته یا اینک دوسم نداشته باش
پس حتما پیش مشاوره برو من اگه جای شمابودم مشاور مذهبی انتخاب میکردم وحتما خانم،بگردیه فردخوب وامین وصاحب علم پیداکن وباهاش صحبت کن،من خودم طلبه هستم اگه تهران هستید میتونم افراد خوبی رومعرفی کنم،انشاالله مشکلتون برطرف بشه
از وقتی با مامانمو کمو بیش صحبت کردم بیچاره جلوش شال میندازه رو سرش لباساش پوشیدس تقریبا
نه منظورم حجاب مونبود خدایی پس مادرت رعایت میکنه،آخه بهضیاشلوار جذب وبلوز کوتاه ویقه باز میپوشن چون داماد محرمه ولی باید حیا رعایت بشه،الهی که مشکلتون به خیر وآسان حل بشه،اگه تونستی ندر یاچله برای حل مشکلت بردار،امیدوارم به حق این ماه عزیز خداکمکت کنه وراه درست روجلوی پات بزاره