آره چون اگه من جای اونا بودم به شدت بهم بر میخورد, من باید از همون جلوی در عذر داداشم رو میخواستم اما دلم نیومد, درسته دوسش دارم واسه بچه هام کادو هم آورده بود اما خب بهتر بود نیاد تا اینا راحت باشن
کرونا, کرونا!چه کردی با زندگیهامون? با دلخوشی هامون? چقدر چیزای خوب داشتیم و قدرش رو نمی دونستیم, زیادی ساده بودن اما مهم بودن, دلم لک زده واسه بدو بدو کردن بچه ها تو پارک, دورهمی های بی دغدغه, گاز زدن یه ساندویچ داغ تو فست فود سرِکوچمون, یه سفر با عشقم, دل رو بزنیم به دریا و بیخیال همه چی بشیم... کرونا چیکار کردی با دلخوشی هامون?۹۹/۹/۹ پایان این روزهای تلخ!