بزرگترین دروغی ک شنیدم؛یکی از دوستام یه سال از من بزرگتره؛بعد میگف مامانم میگه تو پنج شش سال از فلانی کوچیکتری؛ما شناسنامتو پنج شش سال قبل از به دنیا اومدنت گرفتیم😮😐
بخدا همچنینم قسم می‌خورد بیا و ببین؛آخه مگ شدنیه؟؟از کجا میدونستن قراره شش سال بعد یه دختر داشته باشن؛اصن مگ ثبت احوال قبول میکنه😐
اصلنم از رو نمیرفت؛قیافه من وختی داشت اینارو میگف دقیقا این شکلی بود😮😐
شمام بگین از بزرگترین دروغایی ک شنیدین
دوست پسرم پورش داره
یکی بود میگفت رفتم جنگل مار دنبالم کرد ما که باور نکردیم
مادرشوهرم میگفت بچه خواهرشوهرم رو یکسالگی از پوشک گرفتن 😐
احتمالا ایشون قبل به دنیا اومدنش مامانش یه دختر داشته ک نوزادی فوت شده
دیگ برای ایشون شناسنامه نگرفتن همونو گذاشتن روش
قدیم ازین اتفاقا زیاد میفتاده
یکی از دوستام به خاطراتی تعریف میکرد که با اعماق وجودت حس میکردی عین فیلم 5بعدی بجا ۳ بعدی
بعد میفهمیدی از خودش در اورده😐
همش از زبون خاهر و مادر شوهرم شنیدم ....همش دروغ شاخ دار میگن جالب خیت میشن از رو نمیرن
مادرشوهرم خواب مونده بود نماز صبح برگشته ب من میگه فرشته ها منو برا نماز بیدارم میکنن
منم گفتم بیدار بودم خیلی دیر بیدارت کردن کاملا روشن شده بود
تو دوران دبیرستان یکی از دوستام آویزان یه پسره شده بود پسره مجبور شد عقدش کنه بعد این جلو همه میگفت شوهرم اومده به پام افتاده گریه کرده زنم شو جالب اینجاست به منم میگفت
ببخشید جاش نیس ولی این دروغ یکی از اطرافیانم دلم میخواد سرمو بکوبم ب دیوار
یکی از اطرافیانم میگف من پریود ک میشم ی شورت میپوشم ی پد میزارم دوباره ی شورت دیگه و ی پد دیگه دوباره ی شرت دیگه و ی پد دیگه تازه میگه پس هم میده با این حال😑
سیل میاد فک کنم
جاریم میگفت همش خونه بابام مارکدار میپوشیدم و هر سال میرفتیم سفر خارج 😁😂
