2703
2553

شوهرم سرده. حرف نمیزنه، رابطه جن سی نداریم . بیرون نمیریم . هیچ تفریحی نداریم، حوصله نداره. سرش به کار خودشه اون زندگی خودشو میکنه، منم زندگی خودشو میکنم.

به خانواده اش کمک مالی میکنه، وابستگی عاطفی شدید داره، من کاری با حونواده اش دارم اما دلم میخواد به من هممحبت کنه،توجه کنه، بغلم کنه ، ببوستم. قربون صدقه ام بره، ازم تعریف کنه.

ولی کلا باهم حرف ضروری نمیزنیم. چای خوابمون از هم جداست.زاول زندگیهم تقریبا همین طوری بود.

یک پسر سیزده ساله دارم.

ز نظر مالی مشکل ندارم.خونه ، ماشین وکار دارم. به اون احتیاجی تدارم. 

البته شوهرم خرج  خونه رو میده ، کم نمیذاره.نشونه ای،خیانت ندیدم،

شما جای من بودید این زندگی رو ادامه میدادید؟یابه جدایی فکر میکردید.

نگید به فکر لصلاح و مشاوره باش. همه این راه ها رو رفتم. 

تغییری در کارنیست. با هین شرایط میموندید یا میرفتید؟



مگ به عنوان ليف بزاري گوشه طاقچه ديگه

شوهر نيست كه اين😐

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720

بشین باهاش همین حرفارو بزن باارامش بگو چرااینجوری شدیم

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2714

خوب عملا فقط یک همزیستی مسالمت آمیز دارین، نمیدونم در مورد جدایی چی بگم، ممکنه بعد از این همه سال براتون خلا ایجاد بشه، مگر اینکه بخواهید بعدش ازدواج کنید

... و من به تو ایمان دارم...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز