پارسال تولد دخترم بود ،مادرشوهرم و جاریام اومدن
خواهر شوهرام بهانه آوردن و نیومدن بماند
جاریام که مثل مهمان غریبه اومدن و حتی یه لبخندم نزدن بماند
مادر شوهرم از در اومد دید من خوشگل کردم و رفتم آرایشگاه حالش بد شد
گفت من نمیخواستم بیام به زور آوردنم
دوباره گفت مگه تولد توعه اینقد به خودت رسیدی
و اخمش همش تو هم بود
خلاصه کلی غر زدو یه بوسی از دخترم نکرد با اینکه اولین تولد دخترم بود با اخم و بدون خداحافظی رفت
با فرداش دخترش زنگ زد و کلی بد و بیراه گفت
جاریم هم گفت از دستت ناراحت شدم به چه علت نمیدونم
بعد با فرداش رفتیم خونشون مادرشوهرم گفت با پولا دخترم چی کار کردی
گفتم خرج تولد کردم
گفت مگه همه ش خرج خودت نبوده
انگار عروسیت بوده و کلی حرف و حدیث
همش هم از روی حسادت رفتاراشون
حالا تولد پسر برادرشوهرمه تمام اینا یادم اومد
این بچه هم عشق مادرشوهرمه برا تولدش کلی کل و بزن و برقص داره همیشه
شوهرم میگه نرو چون برا تولد دخترم خیلی اذیتت کردن و جشن و کوفتت کردن
به نظر شما برم یا نرم ?