یه خاطره دیگه
دوستم ورداشته بود آب اکسیژنه را با آب وشامپو موهاشو شسته بود رنگ موش یک درجه روشن شده بود ببین در نظر بگیر من دهه شصتی ام وزمان ما ابروهامونم یواشکی ودوسه ماه یه هط برمیداشتیم وجرات نمیکردیم بریم آرایشگاه یک دفعه یه مدل برداریم
خلاصه تصمیم گرفتم منم موهامو یه درجه کوچولو روشن کنم ( مشکل اینجا بود که اندازه هارو نپرسیده بودم) یه قوطی شامپوی نصفه رو ورداشتم توش 1 دونه اکسیدان ریختم و یکمی هم آب هی میر یختم رو موهام هی میشستم تاالی آخر بالای ده دوازده دست موهاموشامپوزدم اومدم بیرون از حموم خالم فقط نگام میکردمامانم دهنش دومتر باز
خلاصه خالم گفت چرا خودتو این ریختی کردی گفتم مگه چمه گفت هویج خودتو تو آینه نگاه کردی
موهام نارنجی شده بود
خلاصه که برای جلوگی ی از بریدن سرم توسط بابام خودشون محترمانه موهامو پر کلاغی کردن مامانم گفت هرکی ازت پرسید میگی حنا هندی زدم پرپشت شه
یعنی منو میگی تا دوسال نمیذاشتم ریشه موهام پیدا شه مامانم هم میگفت زیر بار نمیرفتم بیچاره جلو بابام هم نمیتونست چیزی بهم بگه