5 سال آرزوی بچه داشتیم از وقتی باردار شدم تا الان که دخترم 6 ماهشه نه عشقی نه محبتی نه درد دلی هیچی از شوهرم نشنیدم رابطه هم شاید ماهی یک یا دوبار . همه محبت و قربون صدقه رفتناش برا دخترمه . منو فراموش کرده
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
بعضی مردا همینطورین بانو .شوهر خاله من که کلا تلووزیون میبینه خالم انقدر بی خیال البته دوتابچه داره سرگرم اوناست شوهرشم صدا میکنه چندبار باید بگه اکبببببببر.البته خداروشکر بابای من اینجور نیست
اینا حساسیتای مادر به دختره...منم وقتی اوایل شوهرم قربون صدقه دخترممیرقت فکر میکردم تمام توجهش به اونه و غم رو دلم بود یک سالی زمان برد تا فهمیدن اشتباهه پندارم
خدایا ممنونم بهم بچه های سالم دادی خدای خوبم مرسی که مث همیشه چشمتو رو تمامممم بدی هام بستی و خواستمو برآورده کردی...من دیگه فقط مامان پریا نیستم من الان مامان پریا و علی هستم❤❤❤
منم صبح تا شب مشغول قربون صدقه رفتن پسرمم،میمیرم واسش،شوهرم خوشش میاد، شما هم ناراحت نباش بچه معجزه ست و بچه دار شدن تغییر بزرگی کم کم رابطه به حالت قبل برمیگرده
نه اصلا حسودی نمیکنم عزیزم خوشحالم میشم وقتی میبینم باهاش بازی میکنه . فقط میگم منم نیاز دارم . یک ساله فراموشم کرده . همه حرفا و تعریفاش برا مادرش و رفیقاشه منو محرم و همدم خودش نمیدونه
آخی عزیزم بهش فرصت بده شمام وقت بزار براش به خودت برس برمیگرده مث سابق
اتفاقا من خیلی به خودم میرسم اون دیگه اصن به خودش نمیرسه نه حموم نه اصلاح نه مسواک تو کاراشم اصن نظم نداره . یادش رفته زن داره زنش نیاز داره یادش رفته باید بخاطر زنشم شده به خودش برسه