چندروز پیش یه پسربچهدوساله به اسمحسینکه بعد از کلی دوا ودرمان خدا اونوهدیه میده به پدرمادرش دستشمیره زیردر وداشته گریه وناآرومی میکرده. درحدی بوده که بچه بیشتر ترسیده بوده تا دردش بگیره .
پسرهمسایه اشون از راه میرسه ومیگه بچه رو بدید باموتور یه دور بدم تا آروم بشه.کاش هیچوقت پدرش بچه وو نمیسپرد دستش کاش وای کاش وای کاش ......
بچه رو میگیره میزاره روموتورومیره توخیابون .که یهو تعادلش رو ازدست میده یه ماشین همباسرعت داشته میومده بچه میوفته وماشین روش رد میشه.پسرک بیگناه تاسه روز توکمابود باهوشیاری سه .دکترا گفته بودن هوشیاریش برسه به چهار عمل میکنیم بچه رو ولی امروز ظهر خبر رسید که بهشتی شده اون پسرک