متولد ۷۷ ام ، تا به الان همه ی زندگیم درس و کتاب و یاد گرفتن یه سری مهارت واسه فان بودم ، بیشتر وقتم تو خونه تلف میشه (البته تمام وقتم) چون واسه کنکور میخونم ، امشب تو لایو درسی بودم وقتی مبحث درسی تموم شد و استاد نظرات رو باز کرد که یکم حرف غیر درسی بزنه با بچه ها یکی گفتش استاد همین چند وقته عاشق شدم و از احساس خوبش گفت و استادم کلی از عشق سالم و درست و احساسات ناب گفت ، تو دلم کلی غبطه خوردم بهشون که تا این سن تا حالا هیچ حسی به کسی نداشتم ، گهگاهی به معیارای مد نظرم که تو یه شخص میخوام فکر میکنم و حتی گاهی اوقات تاپیکم میزنم راجع بهش ولی امشب یه جوری شدم ، احساس میکنم خیلی دل مرده و افسرده م 😥 تا حالا همچین احساسی داشتید ؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مردِ من چشمهایش لبریز از آرامش است...وقتی کنارم قدم میزند از هیچ چیز و هیچ کس ترسی ندارم...او معنای تمام و کمال واژهی امنیت است...قول هایش قول است...تهِ چشمانش پاکی موج میزند...برای عاشقانه هایم مجنون است و برای بچگی کردن هایم پدر ...مردِ من مــــرد است و محکم...آنقدر محکم ک میتوانم با خیال راحت کنارش همان دختربچهی ساده باشم
رابطه های گذرا فردا صدجور مشکل دیگه برات ایجاد میکنه
اگه شرایطش رو داری ازدواج کن
ولی دوستی به درد نمیخوره
تا دیروز میگفتن هر کی ما رو دوست نداره جمع کنه از ایران برهحالا میگن هرکی حتی اگه ما رو دوست نداره بیاد رأی بدهعجیبتر اینکه میگن اونایی که ما رو دوست ندارن بیان به اونایی که ما رو دوست دارن رأی بدنامروز شرکت در انتخابات رو حاصل بصیرت تو میدانندو فردا اوضاع بد کشور را که خودشان ایجاد میکنند را حاصل انتخاب بد تو میدانند!!!!!
همون بهتر نداشته نباشی چون مسیر زندگیه آدم عوض میشه مخصوصا واسه شما که داری واسه کنکور درس میخونی ذهنت کلا درگیر میشه نه غذا میخوری نه میتونی درس بخونی و آرامش ازت گرفته میشه عشق و عاشقی و احساسات رو بذار بعد اینکه دانشگاه قبول شدی