درباره ى صورت فلكى سرطان (خرچنگ) چه مى دانيم؟
صورت فلكى نه چندان نمايانِ سرطان- كه به خاطر ستارگان كم سويى كه دارد، در شهرهاى بزرگ هيچ قابل رؤيت و شناسايى نيست- انسان را به ياد قهرمان كبير يونانى هركول يا (هِراكُلِس) Heracules يا (هركولس) Hercules مى اندازد. او مأموريت داشت يك اژدهاى آبى چند سر را بكشد. اين نبرد نخست، نا اميدكننده به نظر مى رسيد. به جاى هر سرى كه هركول از بدن اژدها قطع مى كرد، دو سر مى روئيد.
تمام جانوران از هركول پشتيبانى مى كردند، مگر يك خرچنگ -كه از سوى اِلاهه (هِرا) Hera كه از هركول نفرت داشت- فرستاده شده بود.
اگرچه خرچنگ مرتّب پاشنه ى پاى قهرمان را گاز مى گرفت، ولى بِالْاَخره او موفّق شد بر اژدهاى بزرگ پيروز شود. پس از آن خرچنگ به پاس كمكهايش به اِلاهه هِرا از سوى او به صورت يك صورت فلكى (سرطان) -خرچنگ- در آسمان جاى گرفت.
جالب است بدانيم خيلى پيش تر از آن، مردم در اين صورت فلكى كه درخشانى چندانى ندارد، جانورى را با پوسته ى سخت (لاك پشت مانند) مجسّم مى كردند. در بابِل آن را به شكل لاك پشت و در مصر باستان آن را به شكل (اِسكارابويس) Skarabaeus -سوسك مقدّس- مى ديدند.
بسيارى از اقوام باستانى در صورت فلكى سرطان، كه به خاطر ستارگان كم سويَش (كم نور) مانند لكه ى كم رنگى در آسمان اثر مى گذارَد، دروازه اى را تصوّر مى كردند.
آنها معتقد بودند كه روح آدميان از ميان اين دروازه از آسمان به زمين مى آيد.