من 8 ساله ازدواج و یه پسر 3 ساله دارم .
مامانم ایام هفته با داداشم و اون خواهرم رفتن نمایشگاه کتاب ، خرید مانتو و پارک و گردش .
و اصلا به منم نگفتن
من فقط اخر هفته ها میام سر میزنم
حالا که من اومدم و ماشین دارم گیر داده پاشو بریم منو ببر خونه جاریم عصرونه .
خونش اون سر شهره و من دلم نمیخاد برم
چطور با اونا بی خبر میری گردش ؟ من که یه روز اومدم چون ماشین زیر پامه باید ببرم برسونم خونه طرف؟ دلم گرفته خیلی و ناراحتم .....