خیلی خوب بود اول اینکه لباسش عالی بود محشر
آرایششم خوب بود عروس بسیار زیبا بود
عروسی توپ مخصوصا فسمت آخرش که داماد اومددیگه بهتر با هم رقیصدن قشنگ هماهنگ داماد یجوری با عشق نگاش میکرد آدم دلش ضعف میرفت برای همچین عشقی دست همو گرفته بودن رقیصدنی چشاشونو بیته بودن رفته بودن تو حس انگار نه انگار که وسط مجلسن
حالا شوهر من واسه اینکه یبار دستمو بگیره کلی غر زد که پیش بزرگترا عیبه جیزه کوفته زهره ماره
الانم آورد منو گذاشت خودش برگشت شب نشینی بعد عروسی
حسودی نمیکنما خدا خوشبختشون کنه عشقشون پایدار
ولی دلم همچین چیزی خاص اینکه یع مرد اینطوری تو چشات محو بشه عاشقانه به حرکاتت زل بزنه هیشکی براش مهم نباشه الا تو.....