یه سری راهنمایی بودم خیلی جو بزرگ شدن داشتم.برامون مهمون اومد و این مهمونا اولین بار بود میومدن خونمون.منم گفتم خودم چایی میارم.رفتم توی فنجونای خوشگل چایی ریختم و خرامان براشون بردم.مادر خونواده یه کم مسن بود اومدم محترم بشم خودم چایی رو براش بذارم.چایی رو در عین آرامش و احترام براش گذاشتم و خواستم دستمو از رو فنجون بردارم که دیدم انگشتم توی دستهی فنجون گیر کرده😢هر کاری کردم درنیومد آخرشم چایی ریخت رو فرش😭آبروم رفت.به دورترین نقطهی ممکن گریختم و تا اخر مهمونی کسی منو ندید😒