2703
2553

همون لحظه مامای من اومد و سرم منو چک کرد و بهم گفت اگه احساس دفع داشتی خبرم کن من گفتم چند دقیقه ای هست که احساس دفع دارم سریع منو معاینه کرد و با تعجب گفت فول شدی سرپرستارو صدا زد و همه سریع اومدن پیش من و پرده های اطراف منو کشیدن و از من خواستن که زور بزنم دوبار که زور زدم گفتند اگه میتونی بلند شو تا بریم توی اتاق اصلی منم دیگه درد نداشتم و خیلی راحت بلند شدم انگار وزنم کم شده بود و سبک شده بودم فقط هر از گاهی فشاری احساس میکردم که همراه با درد نبود .توی اتاق اصلی کمکم کردن روی تخت دراز کشیدم و همه ماماها اومده بودن پیش من از من خواستند وقتی بهم فشار وارد میشه به حالت دفع، زور بزنم اما من دیگه حتی یک ذره هم احساس فشار نداشتم و الکی هی زور میزدم بدون اینکه حتی یه ذره جیغ بزنم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

ماما به من گفت الکی زور نزن صبر کن بهت فشار وارد بشه بعد زور بزن اما من الکی گفتم فشار بهم وارد شد و زور زدم که یهو متوجه شدم ماما داره آمپولو آماده میکنه ....از درد آمپول هیچی نفهمیدم و حتی از درد برش زدن پرینه هیچی نفهمیدم که یهو دیدم سومین باری که زور زدم شکمم خالی شد و یه تیکه گوشت انداختن روی شکمم ....آره اون یه تیکه گوشت دخترم بود که ساعت 11:40 دقیقه با وزن 3 کیلو و دور سر 34 و قد 48 در تاریخ 9 آبان 97 بدنیا اومد .تا ساعت 13 من روی تخت دراز کشیده بودم و جفتم بیرون نمیومد تا اینکه دکتر اومد و گفت با دست میکشم بیرون ...بهم گفت یکم درد داره اما تحمل کن یهو دیدم دستشو تا نصفه برد تو و درد بسیار شدید داشتم که یهو جیغ زدم توروخدا اینکارو نکنید نمیتونم تحمل کنم دکتر خندید و گفت از درد زایمان که بیشتر نیست اما از اونجایی که من درد زایمان نداشتم گفتم اتفاقا از درد زایمان خیلی بیشتره به همین خاطر دکتر گفت آماده اش کنید تا ببریم اتاق عمل و با بیهوشی جفت و بیرون بیاریم

مامای من خیلی کم سن بود و بسیار کم تجربه به اندازه 30 تا بخیه پرینه رو برش زده بود که اگه میخواستن توی بیداری بخیه بزنن پدرم در میومد اما بردن اتاق عمل و منو بیهوش کردن و جفت و کشیدن بیرون و بخیه هارو هم توی بیهوشی زدن بعد که به هوش اومدم منو دوباره بردن توی اتاق زایمان تا بچه رو بیارن شیر بدم وقتی وارد شدم دیدم ساعت 16 عصر هست و هنوز اون دوتا خانومی که با من بودن دارند جیغ میکشن و زایمان نکردن....9 تا زائو دیگه هم روی تخت ها دراز کشیده بودن و منتظر بودن دردشون شروع بشه ....لباس منو عوض کردن و کمک کردن بچه مو شیر دادم و منو از اتاق زایمان با یک ویلچر بیرون آوردن

2456

وقتی اومدم بیرون دوست داشتم همسرمو ببینم اما وقتی اومدم مادر شوهرم گفت که همسرت داره از مشهد برمیگرده اما بارون خیلی خیلی شدیدی داره میاد که باعث شده دیرتر برسه بالاخره همسرم ساعت 18 رسید و از خوشحالی فقط اومد سراغ من و فراموش کرده بود که دخترمونو ببوسه ...شب یک اتاق خصوصی گرفتیم و با خواهرم همونجا خوابیدیم هزینه اتاق خصوصی شبی 160 هزار تومن و هزینه زایمان طبیعی 60 هزار تومن شد که برادرم 120 هزار تومن برامون تخفیف داد و کلا 100 هزار تومن پرداخت کردیم.روز بعد ساعت 12 ظهر مرخص شدم

2714
بی حسی دگ برای برش پرینه

به همه میزنن دیگه؟؟؟منم یکم میترسم ولی سعی میکنم  قوی باشم انشالله

خداجون مواظب نی نی من باش سپردمش  به خودت 😘چقد من ممنونتم بخاطر رحمت بی کرانت😍😍😍😍😍😍😘😘😘
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عذاب وجدان

پیشیکلر | 32 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز