ناهار خونه مادرشوهرم بودم بعد مادربزرگم گف ناهار نیومدی شام بیا ساعت ۵رفتم اونجا بعد دیدم مامانم اینا دارن میرن منم رفتم خونمون بعد اصلا مادرشوهرم نگف شام بیا اونجا ولی ب جاریم ک اونم شام خونه مامانش بود هی گف بیا شام بعد ب شوهرم گفتم ک مامانت نگفت بهم شام بیام بعد خواهرشوهرم زنگ زد ب شوهرم گف نمیاد شام گفته ک مامان نگفته و تندی خدافظی کرده و رفته در حالی ک نیم ساعت پیشش گفتم میرم اونجا حالا زنگ زد ب من جواب ندادم بنظرتون چی بگم بهش