واییییی یکی از ضایع ت یناشون یادم اومد😂😂😂😂😂😂😂دارم میمیرم از خنده
الان شوهرم بیدار میشه
وای خدااااااااا😂😂😂😂😂
سال اول دبیرستان دوست پسرم صبا زنگ میزد ساعت هفت و نیم چون مامانم ۷ میرفت باشگاه تا ۸
منم تا مامانم میرفت بلند میشدم صورتمو میشستم موهامو میبستم
رژلب میزدم
دامن کوتاه لیمو میپوشیدم منتظر میشدم زنگ بزنه
😂😂😂😂😂😂😂
دامن کوتاه لیبییی
وای خدا😂😂😂😂😂
فازم چی بود