خدا واگذار میکنم به خودت
اون از قبلا که میرفت تا دو و سه شب بیرون هر شب با گریه میخوابیدم
تا ام اس گرفتم از دستش
اینم از الان که مراعات حالمو نمیکنه میره بیرون دروغ میگه بهم
خدایا اگه هستی میسپارمش به خودت
اگه هم که این تقاص گناهای منه قبوله
خدایا خودت میدونی تا حالا از عمد ازارم به یه مورچه هم نرسیده
و همیشه دلسوز و غمخوار همه بودم
پس خودت هوامو داشته باش به خاطر بچم