2726
عنوان

فانتزی های کودکی

| مشاهده متن کامل بحث + 1052 بازدید | 100 پست
تا دلت بخواد همیشه می گفتن توی یکی از دشویی ها یه دست خونی هس بعدباورت میشه من تا ابتدایی رو تموم کن ...


وای دقیقا ماهم کلاس سوم بودیم میگفتن یه دست از سقف اویزون هست اینقدر میترسیدم سکته میکردم شایعه شده بود

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

یه فانتزی دیگمم این بود که آبجیم و ببرم پس بدم به فروشنده ای که ازش گرفتن😂😂😂یه همچین بچه ساده ای بودم من فک می کردم واقعا از بازار خریدنش 

یک عمر برا دوست داشتنت ❤ مدت کوتاهی ست   مگر آدم چندسال عمر می کند❤ و تازه ممکن  است  نصف عمرش هم تورا نشناسد ❤ تو امّا از ابتدا بوده ای همین طور دوست داشتنی ❤مخاطب هرچه شاعر!❤دلبر هرچه عاشق!❤ کسی نتوانسته تورا جوری که عاشقش هستی دوس بدارد جز من!❤  قول می دهم تمام عمرم را خوب خوب دوستت داشته باشم ❤ و بار دیگر که پا به جهان گذاشتم                    زودتر عاشقت شوم هرچه زودتر...❤❤❤
من تا 5-6 سالگی فکر میکردم قراره پیامبر بشم بعد یادمه وقتی برای اولین بار گفتم اینو خواهر بزرگترم گف ...

😂😂😂😂

یک عمر برا دوست داشتنت ❤ مدت کوتاهی ست   مگر آدم چندسال عمر می کند❤ و تازه ممکن  است  نصف عمرش هم تورا نشناسد ❤ تو امّا از ابتدا بوده ای همین طور دوست داشتنی ❤مخاطب هرچه شاعر!❤دلبر هرچه عاشق!❤ کسی نتوانسته تورا جوری که عاشقش هستی دوس بدارد جز من!❤  قول می دهم تمام عمرم را خوب خوب دوستت داشته باشم ❤ و بار دیگر که پا به جهان گذاشتم                    زودتر عاشقت شوم هرچه زودتر...❤❤❤
2728

منم وقتیی بچه بوودم .. سایمو ک میدیدم فکر میکردم فرشته دنبالمه .. اخه مامانم همیشه قران یا ایته الکرسی روم میخوند .. ازش میپرسیدم دلیلش چیه مامانم میگفت محاافظت میشن و... 

من تا 5-6 سالگی فکر میکردم قراره پیامبر بشم بعد یادمه وقتی برای اولین بار گفتم اینو خواهر بزرگترم گف ...

اقا فانتزی ت خیلی با کلاس بوده دست منو از پشت بستی🤣

دخترانم... رها ❤ و تو راهی💋
یه فانتزی دیگمم این بود که آبجیم و ببرم پس بدم به فروشنده ای که ازش گرفتن😂😂😂یه همچین بچه ساده ای ...

😑😑😑 حالا من چندین سال تک فرزند بودم همه ش دلم میخواست نی نی بخرن برام. بعد یبار از جلو عروسک فروشی رد شدیم یه عروسک دختر کو چولو توش بود هم اندازه نی نی بود یهو گفتم‌کاش یه خَیِری پیدا میشد اینو میخرید برای من🤣🤣🤣

فرداش مامانم برای خونه یه سطل آشغال گنده خرید بعد به من گفت برو ببین سطلمون قشنگه😑😑😑 عروسکِ تو سطل آشغال نو بود آخه بگو مادر من تو که گند زدی به فانتزی م با سطل آشغال سورپرایز میکنن آخه

دخترانم... رها ❤ و تو راهی💋

من شش سالم بود دوست داشتم با داداشم که بیست و شش سالش بود ازدواج کنم.حتی به خودشم می گفتم تو شوهر منی  

کم شنوا هستم و از سمعک استفاده می کنم .وقتی با کسی حرف میزنم طرف مقابل به جای اینکه به من نگاه کنه به گوشم نگاه میکنه و همین امر باعث شده دیگه نخوام با کسی ارتباط برقرار کنم.خواستم بگم لطفاً مراقب نگاه هایتان باشید.کم شنوایان و ناشنوایان خجالت میکشند.
🤣 من خاله م از خودم یه سال بزرگتر بود التماسم میکرد بهش بگم خاله

منم از دختر خواهرم دو سال کوچکترم التماس میکنم بهم بگه خاله ولی نمیگه

کم شنوا هستم و از سمعک استفاده می کنم .وقتی با کسی حرف میزنم طرف مقابل به جای اینکه به من نگاه کنه به گوشم نگاه میکنه و همین امر باعث شده دیگه نخوام با کسی ارتباط برقرار کنم.خواستم بگم لطفاً مراقب نگاه هایتان باشید.کم شنوایان و ناشنوایان خجالت میکشند.
منم از دختر خواهرم دو سال کوچکترم التماس میکنم بهم بگه خاله ولی نمیگه

اخه باور کن قد و قواره رو که میبینه آدم اصلا شبیه خاله نیس😁😁😁😁 من یبار نامردی کرد گفت اگه بهم نگی خاله منم قهر میکنم بازی نمیکنم باهات لامصب انگارتفنگ گذاشته بودن رو سرم با کلی عذاب و صدای یواش و سر زیر انداحته یه خاله کوچیک گفتم اون اولین و آخرین بار بود🤣🤣🤣

دخترانم... رها ❤ و تو راهی💋

من چشمام مشکیه وقتی بچه بودم فکر میکردم چشم رنگیا یه رنگ دیگه میبینن.  مثلا چشم ابی ها ابی میبینن همه چی رو .. سبز ها سبز میبینن .تازه این خوبه ! حتی فکر میکردم هر آدمی یه شکلی اجسام رو میبینه مثلا از مامانم می‌پرسیدم تو هم یخچال رو همینطوری و همین رنگی که من میبینم میبینی? براش توضیح میدادم که یخچال رو دارم چطوری و چه رنگی میبینم       

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730