2737
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

من هیچوقت باهاشون معاشرت نداشتم ولی ازبچگی عاشق کردام مخصوصا سنندج

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
عجب....

توهنوز هستی

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"

منم موافقم دوسال تو شهرشون بودم كلي بهم خوش گذشت بعلاوه اينكه وقتي اومدم تهران متوجه شدم نصف كاراي فارغ التحصيليم رو انجام ندادم و دوستاي خوب كُردم واسم انجام دادن هرچي ميخوان بهش برسن الهي 

خانمهاي گل 🌹مامانهاي زيبا 👸👰🏼📌بنده كارشناس مامايي📌عضو سازمان نظام پزشكي كشور📌داراي گواهينامه زايمان فيزيولوژيك
2738
هنوز قطع نشدي؟؟😳😳

از خودشونه بابا بي خيال 😂😂😂😂

خانمهاي گل 🌹مامانهاي زيبا 👸👰🏼📌بنده كارشناس مامايي📌عضو سازمان نظام پزشكي كشور📌داراي گواهينامه زايمان فيزيولوژيك
قبلا از خوبیشون شنیدم واقعا ماهن

بابام قبلنا کردستان بود زمان سربازی وجنگشم بیشتر با کردا بود همیشه میگه مردم کرد مهمون نواز وباغیرتن

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز