خونه مامانش میره صدکیلومتراونورترمیشینه حتی باهام حرفم نمیزنه منم باهاش حرف زدنی به زورجوابمومیده اونوقت خونه بابای من امروزرفته بودیم پیش بابام سرشومیزاره روشونه های من منم خجالت میکشم 😓یایهوبابامم پشیمون بود شوهرمم بی هواس کم مونده بودبوسم کنه خودموکشیدم عقب یعنی ابروم رفت پیش مامان بابام