سلام من هفت ماهه باردارم، شوهرم کارش حق الزحمه ایه، نه خونه داریم نه ماشین، برای اینکه پیشرفت کنیم و درآمدمون بیشتر بشه میخوایم بیایم تهران، یکی از دوستاش لطف کرده کارای انتقالش از اداره شون رو فراهم کرده، ولی خیلی طول کشید و من باردار شدم، حالا انگار دیگه داره درست میشه، ولی من موندم و یک دنیا غم، بخاطر نزدیک بودن زایمانم، دوری از خانواده ام، اسباب کشی از مازندران به تهران، بزرگ کردن یه بچه نوزاد تنهایی تو غربت، مادرمم گرفتاره نهایتا ده روز بیاد کمکم خواهر هم ندارم ، خیلی فکرم درگیره، دارم دیوونه میشم، نمیدونم چطور با شرایط جدید کنار بیام، همیشه از تهران میترسیدم و بدم میومد، فقط توکلم به خداست، اگر تجربه ای دارید و در اختیارم بزارید ممنون میشم