بچه ها من کلا بارداری سختی داشتم دعوا..کتک کاری طلاق کشی....سکته پدرم ۵ تا عمل رو ش کردن ... امینوسنتز .....قند بارداری ...ویار شدیدتا ماه ۵ خلاصه کنم هر بلایی سرم اومد تا الان که ۸ ماه شدم ..حالا چند روز پیش مامانم اصرار کرد که بیا بریم تخت کمد نوزاد ببینیم برای سیسمونی ..(اینم بگم که من نه مادر شوهر دارم نه پدر شوهر خانواده همسرم هم رسم سیسمونی دادن ندارن ولی چون مادرم به خواهرم سیسمونی عالی داده میگه به توهم میدم.)..وقتی رفتیم تو مغازه همش دنبال رنگای داغون ....جنسای بنجول بود ارزون بود بعد خونه من کلا جا نداره من گفتم فقط یه تخت نوزاد میخوام با رنگ صورتی ...مامانم یهو شروع کرد به توچه میخوام بهتون کمک کنم شما بدبختین هر چی دلم بخواد میخرم حتی از سمساری منم دلم شکست گفتم نمیخوام بگیری اصلا وقتی میخوای منت بزاری ..یا وقتی سلیقه من مهم نیست اصلا چرا منو از اونور شهر کشوندی بیام با ماشین این ور اونور الان سه روز قهر کرده جوابمو نمیده دوباره زنگ زدم من معذرت خواستم باز هر بار کلی بهم حرف میزنه ببخشید زیاد شد به نظر شما من چی کار کنم حالم خیلی بده؟؟؟😭😭😭