2733
2734
عنوان

تجربه ی من از کار در منزل

88305 بازدید | 284 پست

سلام دوستان. من تو این تاپیک میخوام از کار در منزل بگم و اینکه چکار میکنم شاید برای خیلی ها این تجربه مفید باشه. من اولش ک کاری نمیکردم خیلی تو نی نی سایت دنبال ایده بودم. یا وقتی ایده ام رو پیدا کردم خیلی دنبال افرادی بودم ک این راهو رفتن و دوست داشتم بدونم چکار کردن و .... 

تو نی نی سایت بچه ها پرسیدن چکار میکنی با خودم گفتم ی تاپیک بزنم. تو این شرایط اقتصادی ممکنه برای خیلی ها خوب باشه. 



من اولش از تایپ شروع کردم. کارفرماها رو از داخل برنامه شیپور قسمت تایپیست و مترجم پیدا میکردم. تنها نفعی که برام نداشت، منفعت مالی بود. بگذریم از اینکه میخواستن براشون صفحه ای سیصد تومن تایپ کنم. یا مثلا، هزینه شارژم شده بود برابر با چندرقازی ک ممکن بود یکی خوشقولی کنه و بهم پول بده. 

اکثرا چون با قشر دانشجو سر و کار بود، دودره بازی در می اوردن. یا ارزون میخواستن. یکی که درخواست تایپیست میکرد ده نفر با من بهشون زنگ میزدن. خب مسلما، وتی تقاضای کاری بره بالا، ارزش کار کم میشه.البته...

البته یه نکته ی خیلی مثبتی داشت. و اون این بود که من تایپ ده انگشتی یاد گرفتم😊 سرعتم بالا رفت و بدون نگاه کردن به کیبورد می نوشتم. البته یاد گرفتن تایپ ده انگشتی کار سختی نیست. دو سه روزه یاد میگیری که بدون نگاه کردن بنویسی. اما سرعت یادگرفتنی نیست. تمرین میخواد . همون حمالی ها هم شد تمرین من.

وای ک چقد اونموقع میگفتم کاااااش انگلیسی بلد بودم ترجمه میکردم. اونموقع فهمیدن کم کاریهام برای یادگیری زبان چقدر ضررم بوده. ولی خب چه میشد کرد.

 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی


یبار یه اگهی ویراستاری دیدم. واسه اون هم اقدام کردم. دیگه افتاده بودم تو خط تایپ و ویراست. چند نفر ک کلا قبولم نکردن. با اینکه قلم خوبی داشتم، اصول امانتداری در ویراست رو بلد نبودم و غلط املایی هم داشتم. یکی قبولم کرد و قرار شد ترجمه صوتی های موسسه شون را ک افتضاح ترجمه شده بودن برای کتاب صوتی ویرایش کنم. چندین کار برای انجام فرستاد و انجام دادم. خدایی سخت ترین کار عمرم بود. روزی چهار ساعت وقتم رو میبرد. اخرش مثلا ده دوازده تومن. کلی هم اعصابم خسته میشد. ترجمه خیییییلی بد بود. هر صفحه رو دو سه بار میخوندم. هر بار دو سه بار مینوشتم. اخرشم حسابم شده بود حدود 350 واسه سه ماااااه. باورتون میشه طرف دیلیت اکانت کرد؟؟؟؟؟؟؟؟

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

فقط اسم موسسه رو میدونستم. راستش من تو مضیقه مالی نیستم. اون چندان ارزش مادی ای برام نداشت. ولی ولی شبا خوابم نمی برد. احساس حماقت میکردم. نه که خیلی اذیت شده بود. درست بود من میخواستم کار یاد بگیرم. ولی قرار نبود مفتییییی.



فقط اسم موسسه رو داشتم. زنگ زدم زنه رو پول کردم. با پیگیری فراوان. اون خانم هم دور کار بود. موسسه مجبور شد مول و مستقیم بده به من. گرچه گفت حقتون نبوده و فلان. گفت اون خانمه نوشته هاتون رو تغییر داده بود. ولی برای من مهم نبود. اون باید جوابگوی وقت من میبود. اگر موردی داشتن باید میگفت اصلاح کنم. نه ک دیلیت اکانت کنه و خاموش. بعدم فهمیدم فقط با من اینکارو نکرده. خیلی ها بودن. 



دیگه یکم احساس بدم رفت و تونستم دوباره شروع کنم. قبلش از بس اعصابم خورد بود دیگ دنبال کار نمی گشتم

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
2738

 در طول کارم به چند نفر برخورده بودم ک تولید محتوا میخواستن همش میگفتن سابقه کار با سئو و وود پرس و اینا باید داشته باشی. با تجربه میخواستن. منم همیشه میترسیدم مثل اگهی های ترجمه ردشون میکردم. اونا هم ک سابقه براشون مهم نبود، مثل تایپیست میخواستن بیگاری بکشن. مثلا پیشنهاد صفحه ای هشتصد😕هزار و پونصد😐

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی

یبار گفتم بزار ی سرچی کنم ببینم سئو و وردپرس چیه. 


دو سه تا کتاب دانلود کردم. در عین ناباوری، اصلا سخت نبودن. 


من میفهمیدمشون. 



دلو زدم به دریا گفتم بزار برا چند نفر نمونه کار ارسال کنم. 


اولیش یه شرکتی بود، تو کار تولید داخلی بود، برای محصولاتش مطلب میخواست.اونم روزانه و دائم. برا من که انقد هر روز دنبال کار بودم عالی بود. 


نمونه کار فرستادم. مسئول وبسایت هم خدایی خیلی خوب راهنمایی کرد و ایرادات رو میگفت. این کاری که میگم حدودا حقوقش سیصد و خورده ای میشد. روزی دو ساعتم وقتم رو میبرد.  بد نبود. ارامش کاریشم خوب بود. برای این کار ذهنم خسته نمی شد. 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی

پولشم سر وقت میدادن. 

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی

بعد از اون. یه مدت ک گذشت و دیدم جا افتادم دوباره دنبال کیس گشتم. یه نفر برای سایت بازی های اندروید تولید محتوا میخواست. اونم اضاف کردم. ولی هر روز کار نداشت. پولشم سر وقت میداد. ولی یه مدته یه مشکلی پیش اومده براش کارو تعطیل کررده. 



اون ک کارو تعطیل کرد دوباره رفتم شیپور... دنبال کار بودم. به یکی برخوردم حسسسسساس. ولی پولش خیلی خوب. نمونه کار فرستادم قبول کرد. اولش کم برام کار میفرستاد. عمده از شرکتا برمیداره بین دورکارا تقسیم میکنه. کم کم گفت بعضی شرکتا فقط قلم تو رو میپسندن. هر دفعه میگفت داری بهتر میشی. واقعا هم دارم بهتر میشم. یاد داد چطور از سایتا خارجی تولید محتوا کنم. بدون اینکه ترجمه بلد باشم. دیگه الان دائم برام کار ارسال میکنه. کار شرکت قبلی رو کم کردم. چون این بصرفه تر بود. تازه چون ارزش کارم براش معلوم شده بود، من تایین میکردم کی کار برمیدارم کی نه. کی ارسال میکنم. کی ببشتر کار میخوام کی کمتر. 

این برای من خانه دار ک دلم میخواست تو خونه از بچم سر دربیارم و به شوهرم برسم و از خانوادم نزنم خوبه. 




 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687