دارم منفجر میشم از حرص
خانواده شوهرم خیلی خیلی خوب و ماهن ولی تو این مورد اصلا درکم نمیکنن ،هر هفته دورهمی گذاشتن با فامیلاشون خونه ی منم میان و در اصل منم تو این دوره ها شرکت دادن
من واقعا سختمه . از اول بارداریم تحمل کردم با حاله بدم ولی الان ک سنگین تر شدم و بدنم سست شده واقعا دیگه نمیکشم
شوهرم هم مهمون دوست داره و از خداشه و اگ بگم نیان فکر بد میکنه و دعوای حسابی داریم مثل هربار
وای خدا
علاوه براین ک تحمل ندارم بیان خونه ی من ،تحمل ندارم هفته های بعد خونه ی بقیه اشونم برم و یه جا بشینم ،دوست دارم فقط استراحت کنم و دراز بکشم . ولی هیشکی درکم نمیکه