شروع دعوامون از اینجا بود که اونرفت سبزی آش گلی و کثیف خرید تو ایام عید منم گفتم نخودامون نپزه خیس میکنم فردا بپزم واست گفت نه همین الان منم سبدسبزیو کمی کمی کمی با خرص گذاشتم جلوش و اون جرقه تو ذهنش زده شد...زمین و زمان رو به هم دوخت که چرا با حرص اینکارو کردی این شروعش بود
ازین مرد شوهر درنمیاد
سلام استارتر
Askdin.com
میگم که شما یه کاری کن..سخته ولی چاره نیست..اینبار کوتاه بیا ولی بعد از آشتی محکمتر از قبل باشی ونه گفتن رو هم یاد بگیر..توسری خور نباش..این ماییم که به دیگران اجازه میدیم چطور باهامون رفتار کنن ..جدی تر باش.بخاطر بچه هات کوتاه بیا و آشتی کن وبه شوهرت بگو که بخاطر بچه کوتاه بیاد..جو خونه روی رفتار بچه ها اثر میزاره شدید..بگو دلت برای بچه بسوزه و کوتاه بیا..بچه ها که گناه نکردن با خواست شمااومدن بدنیا..سعی کن تو کلامت نیش و کنایه نباشه..هیچوقت مظلوم نباش و مظلوم نمایی نکن..محکم باش شکننده نباش..تموم کن این عذاب رو بخدا زیاد طول نمیکشه..میدونم خیلی خیلی خیلی سخته و عذاب اور ولی یه غذای خوشمزه درست کن کادو بخرو بگو بیا تمومش کنیم بخاطر بچه ها..مهم نیست مقصر کیه.خدارو خوش نمیاد.....بعد از آشتی هم زیاد سرب سرش نزار تا مجبور به دادوهوار نشه..ایناییکه گفتم یه کاره انجام نده اول خوب فکر کن بعد تصمیم بگیر و برنامه ریزی کن.
پیش یه مشاور نا وارد بری خیلی بدتر از اینه که نری
من راهی بلد نیستم
ان شالله دعواتون با خوبی و خوشی به صلح ختم‌بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
