سلام از فشار عصبي خوابم نميبره
تا اونجايي ك يادمه مدام بين دعواهاي پدر و مادرم بودم و ٧صب با صداي دعوا بيدار ميشدم و ميرفتم مدرسه
پدرم پسر نداره اما منم ب عنوان ي دختر نميبينه وظايف مرداونه و سنگيني رو دوشم ميذاره بهم دستور ميده و بايد اجرا شه
دارم درس ميخونم و پيش خودش كار ميكنم
هيچوقت ب عنوان ي دختر بهم نگاه نكرده در صورتي كربا خواهرم اينجوري نيست و مدام ناز و نوازشش ميكنه باورش شده جدي جدي من پسرشم🤦🏻♀️
بشدت دارم درس ميخونم و كار ميكنم فقط بخاطر اينكه بتونم برم و برا خودم زندگي كنم انقد باهام مث ي مرد رفتار كرده گاهي اوقات با كسي ك سالهاست باهاش در ارتباطم هم دچار مشكل ميشم و نميتونم مث ي خانوم رفتار كنم
خسته شدم ميخوام فقط فرار كنم از اينجا برم شما بودين چيكار ميكردين