اگرچه امروز تعداد گونه ما انقدر زیاد شده که به گونه غالب کره زمین (هرچند نه از نظر تعداد) تبدیل شدیم و مسئله ادامه نسل از اون حالت اضطراری که در آغاز پیدایش گونه مون داشتیم از بین رفته، مغز ما همچنان اون سازوکار و ابزار رو در وجودمون تولید می کنه چون برای تغییر این حصیصه تکاملی زمان خیلی زیادی موردنیازه، تقریبن به همون اندازه که طول کشیده تا سازوکار جذب و عشق در بین موجودات زنده شکل بگیره.
درنتیجه ما هنوز عاشق می شیم و از بی ثمر موندن عشقمون احساس غم و اندوه پیدا می کنیم. با این همه به نظر می رسه که بطور کلی زنان نسبت به این مسئله شکایت بیشتری دارن.
من فکر می کنم جواب این مسئله رو باید در جایی بیرون از مغز انسان و غرایز جستجو کنیم. و در انسان ها زمانیکه از حیطه غریزه خارج می شیم به محدوده فرهنگ پا می گذاریم، یعنی مجموعه عاداتی که اون ها رو می آموزیم و به وسیله آموزش به نسل بعدمون انتقال می دیم، و اگر نیل بعدی رو مطابق با فرهنگ بار نیاریم، اون عادت از بین می ره چون به وسیله غریزه به مسل بعدی منتقل نشده.