نامزد من سربازه
قبل سربازی هم خیلی دوری کشیدیم
الان هم چند ماهه ندیدیم همو
بعد امروز یکی از اقوام نزدیکشون فوت کرد مرخصی گرفت 6 روز رفت به اون شهرستان برای ختم و اینا
اونجا یه نفر هست که من خیلی ازش بدم میاد روش حساسم
و نامزدم هم نا حدی میدونه که من حساسم
ولی اصصصصصصصصصلا اهمیتی نمیده و بدتر اسمش رو جلوی من میاره(نسبته اون فرد با من یه چیزی مثل جاریه ) جاریم نیست ولی تو اون مایه ها.
متاهل هم هست وای کلا رو مخمه
تاره نامزدم برگشته میگه می خوایم بریم بیرون همگی (میترسم خانوادگی نرن و جوونا برن بیرون بخوان دور بزنن و اینا)
منم مطمئنم حق ندارم جیک بزنم
تا بحوام دهنمو باز کنم میگه تو درک نداری شعور نداری من هزادارم فلان بسار
حالا این 1 هفته من فقط باید بشینم حرص بخورم
دارم روانی میشم
شما بیاین بگین من چجوری باید باهاش برخورد کنم ؟
ینی ذره ای اهمیت نمیده که من رو چی حساسم رو چی نیستم
اونم وقتی میدونه چقدر حالم بده