من عقدم و ما راه دوریم
دیشب بعد از دو سه هفته با همسرم تنها شدیم و دیدم برعکس همیشه همسرم اصلا سمتم نمیاد
خودم رفتم سمتش و بوس کردم و خلاصه ناز و عشوا اومدم ، دیدم اصلا نیومد و خودشو به خواب زد
خب منم ناراحت شدم
یکی از کارای همسرم اینه که اول خودشو میزنه به اون راه که یعنی امشب خبری نیست و بعد یک دفعه شروع میکنه میاد سمتم و غافلگیرم میکنه. فکر میکردم این بار هم اینطوریه ولی نبود. بخاطر اینکه هفته پر تنشی داشتیم و کلا یه مدتم هست فهمیدم گاهی فیلم مستهجن نگاه میکنه خیلی توی دلم ناراحت شدم و با خودم میگفتم لابد اینقدر از اونا دیده به من سردی پیدا کرده. صداش زدم و گفتم چی شده؟ چرا اینطوری؟ گفت خوابم میاد و ول کن و منم خب بهش دست که می زدم دستمو پس می زد.بعد از حدود یک ساعت که دیگه من سرد و بی خیال شدم و بهش میگفتم چرا اینطوری شدی، اومد سمتم اما دیگه دلم نمیخواست واقعا
هی گفتم ول کن ولی ادامه داد و به آخر رسوند. بعد صبح بهم گفت من قصدم این بود که صبح یک دفعه غافلگیرت کنم و صبح انجام بدیم و بخاطر این چیزی نگفتم که مزه اش نپره.
نمیدونم حق با من بود یا نه؟ این مدت تنش داشتیم و واقعا فکر میکردم بهم کششی نداره.
بعد از اون امروز صبح هم باهم بودیم و ....
به نظر شما اشتباه از من بود؟ من میگم باید منم می خوابیدم همون موقع. ولی ذهنم خیلی آشفته بود. ☹