من جی بگم ک ما نه تا خواهر و برادریم بعد فوت پدرم همه بامن دشمن شدن با ابنک تازه زایمان کرده بودم کسی رو نداشتم تو یه شهر زندگی میکنیم ،ولی خیلی تنها و بی کسم 😢 جایی ندارم ک برم برا روحیه خودم و دخترام وقتی شوهرم میره سر کار از بس حوصله م سر میره میرم تو کوچه های و خیابونها میچرخم ،ادای اینو در میارم ک میخوام برم خونه پدرم 😭😭😭دو تا دادش کوچیکم بعضی روزا میومدن خونم اونها هم امشب اومدن کلی حرف بد به خودم و شوهرم زدن و رفتن ،معلوم بود از جایی پر بودن ،،بعد هم اس دادن ک تو دیگ خواهر ما نیستی باهم نسبتی نداریم