عروسیم دعوت نبودااا فقط بخاطراینکه باپدرش دعوا داشتن(سرازدواج دومش)اومدزهرشو ریخت ورفت
وقتی واردتالارشد داشت میومد طرف میزی که زن باباش نشسته بودکه یکی ازآشناهادیدش وجلوشوگرفت.زن باباشم وقتی دیداومده پاشدرفت جلوکه بهش سلام کنه(به اصطلاح میخواست ازدردوستی واردبشه)که سیلی خورد.خیلی ضایع شد طفلی
بعدم اومدن جداشون کردن دختره رو فرستادن که بره..زن باباش همسن خودشه,شایدحداکثر30سال داشته باشه ولی خیلی متین بودکه هیچی نگفت بغض کردبرگشت سرجاش.اولش قلبم دردگرف براش اما بعدپیش خودم گفتم کسی که میشینه پای مردزن داروزن دومش میشه بایدفکرهمچین روزایی روکرده باشه وخودشواماده کرده باشه