2733
2734
عنوان

نامه عروس به مادرشوهر😂

1255 بازدید | 31 پست

وایسید تا جوابشم بذارم

بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌
2738
واقعا چرا اینقد بیشعورن این مادر شوهرا  از من که اشغال ترین عوضی ترین و کثیف ترین مادر شوهر دن ...

پسرشو ازش دور کن حالش جا بیاد 😂

بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌
مادر شوهر اگر مااااااادر هستی واقعاااااا بزار پسرت زندگی کنههههههه

لایک 👌👌👌

بعضی وقتا با اینکه تو اوج خوشبختی هم نیستی میگی خدا رو شکر باز آرامش دارم یهو یه اتفاقی کل زندگیتو زیر و رو میکنه انقدر که فاصله امروز و دیروزت اندازه یه روز نیس میشه اندازه یه عمر تلاش میکنی که برگردی به اون زندگی سابق که بگی مهم نیس میگذره ولی نمیشه درد یه جوری ریشه میکنه تو وجودت که خودتم یادت میره یه زمانی خوب بودی..‌

حرفای عروس منطقی تر بود

مادرشوهره احساسی جواب داده

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687