من چندروز پیش بامادرشوهرم بحثم شدوکاملاتقصیراون بود به خدااگه تاپیک قبلیموبخونین متوجه میشین
دیگه این چندروز اصلا زنگ نزدن منم زنگ نزدم واونجاهم نرفتم تازه اومدیم خونه خودمون ۵ماهه عروسی کردم کارپدرشوهرم و شوهرم باهم یکی و شریک هستن الان همسرم زنگ زد که شام نمیام خونه میرم خونه مادرم گفته بیا اینجا یعنی دارم سکته میکنم که همسرم کاملامیدونه تقصیرمادرشه ولی تاحالایه بارنگفته الانم برگرده من گلایه کنم سریع عصبانی میشه و دعوا راه می ندازه نمیدونم چیکار کنم اصلا نمیشه قطع رابطه باشیم
منم اینجا همیشه تنهام خونه پدرم شهرستان افسرده شدم این مدت😥😓