٩ساله ازدواج كردم تا ٦ماه پيش تهران زندكي ميكرديم تا اينكه شوهرم كارشو از دست داد همزمان توي شهرشون تبريز خونه خريد سريع اثاث كشي كرديم اومديم اينجا!!!از همون اولين روز زندگي منو شكنجه داد همه جوره فرداي ازدواج منو از خونه انداخت بيرون!!٩سال طاقت آوردم چون نه مهريه دارم نه پول دارم نه پدر دارم نه حامي دارم!!يه دختر دارم هنوز ٣سالش نشده خييييلي معصومو دوس داشتنيه😔شوهرم خيييلي بيخودو بيجهت اذيتم ميكنه خيلي كتك ميزنه جلو بچم خيلي فحش ميده تهمتاي رنگارنگ ميزنه با القاب خيلي بدي صدام ميكنه ك دخترم وقتي ميشنوه رنگو روش زرد ميشه😞ادعا داره من خرابم با هزارتا مرد و پسر رابطه دارم به همه هم ميگه يذره غيرت و ناموس نداره!!توي اين ٩سال به اندازه ي ٩ هزارسال عذابم داد سر خونوادش ك تو به خونواده ي من احترام نميزاري تو از خونواده ي من بدت مياد!!به من ميگه تو فقط كارگر بچه ي من هستي تو برده ي جنسي من هستي ج.ن.د.ه!!!!الان دخترمو برد خونه مادرش گف ميام گوشيتو ازت ميگيرم ميبرم گوشي فروشي ريكاوري كنن ببينم با كيا ميخوابي!😞پدرم عمرشو داده به شما مادرم يكي از شهراي شمال زندگي ميكنه كلا خونوادم اونجان من اينجا غريبم توي تبريز!!بچه ها دلم ميخاد پاشم لباسمو بپوشم سوار اتوبوس شم برا هميشه برم خونه مادرم!!اما دخترمو چيكار كنم؟؟خدايا مرگ منو بده امشب راحت شم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.