عزیزمی خدابیامرزدش ولی متاسفانه من پدری دلسوزومهربون نداشتم شایدباورنکنیدولی اولش که به طلاق راضی شدفقدبخاطرگرفتن مهریه بودوحتی وقتی توافقیش کردیم یه مبلغی گرفت وگفت نفقه اشه وخرجشودادم من اصلامهرپدری ندیدم اصلاتوجامعه همذپدرخوبی به حساب نمیادفقدخداازسرتقصیراتشو ظلمایی که کرده بگذره،
اتفاقا دقیقا درست میگی وقتایی ک رابطه هست اونقدرررر خوبه اونقدررررر عاشقه همونی میشه ک میخام بارها هم بهش گفتم دلم میخاد همیشه اونجوری عاشقم باشی ولی دوروز بعد یادش میره پسرامون خیلییییی دیرمیخوابن ورابطمون کم شده براهمین دقیقا ازهمون موقع عشق هم کمرنگ شده وگرنه از اول اینجوری نبود.بارها موقع س ک س صدبار بهم گفته دوستت دارم خیلی خوشبختم ک زنی دارم ک تمامِ زنانگی و....رو نگه داشته وبراشوهرش خرج کرده(بچه پررو😶 آخه من خیلیییی گرمم.شوهرمم بود ولی میگه از خستگیِ کار و خیلی دیرخوابیدنِ بچه ها هست ک کم شده اون نیازش)درواقع نیاز داره ولی آخر میخوابه.....😂😂😂
منم منتظرم این پسرمو ازشیر بگیرم یکم مستقل بشه بیشتر ب خودم برسم باشگاه برم برا روحیه ام وگرنه هیکلم خوبه😁
اما راست گفتی واقعا ازنظر جنسی ک اوکی باشن مالی هم اگ اوکی باشه خیلی مردا خوب میشنا
چقد تحمل کردن بده. بدتر از تحمل کردن وقتاییه که مردی که فکر میکنی میتونی همیشه بهش تکیه کنی سرشو میندازه پایین بهت میگه : جز شرمندگی چیزی ندارم بهت بگم. انقد بهت گفتم تحمل کن که خودم از خودم بدم میاد. اما به جون خودت کاری از دستم بر نمیاد😔
توی یه شهریم و فاصلمون کم. اما ۸ ماهه که حتی همو از دور ندیدیم😔
عزیزم😔😔😔😔😔ایشالا بجاش از این ب بعدِ زندگیتون همش شادی وخوشی باشه...
منم چون ته تغاری بودم بابام خیلی دوسم داشت الان ک توزندگیم سختی ومشکل دارم دوتاآبجیم باشوخی میگن حقته خداجای حق نشسته انقدر راحتی وکیف کردی ازبس بابا دوستت داشت حالا وقتِ سختیته😐😐😐
من اصلا نمی تونمم گریه کنم و همین حالمو خیلی خیلی بدتر میکنه اگه گریه می کردم سبک میشدم ولی اصلا نمی تونم گریه کنم و ساعت ها به یه گوشه خیره میشم یا دراز میکشم و به سقف نگاه می کنم و میرم تو خیالات ....
منم پدرم نامرده خیلی نامرده خواهرم ۱۶ سالش بود با پسر دایی مامانم عقد کرد اونم به زوررر بلند شد رفت پیش فامیلامون اهواز ما خودمون اصفهان بودیم بدونه عروس نامزدی گرفت!۳ ماه بعد از عقد هم طلاق گرفت بیچاره از دلش ولی خداروشکر الان ازدواج کرده زندگیش خوبه.... از بدیا و ظلمای پدرم هرچقدر بگم کم گفتم...نمیبخشمش هیچ وقت
مطمئن باش که همینه عزیزم پس به خودت برس وشادباش مازنادوست داشتن زیادنابودمون میکنه همسرفعلیم هم خیلی کارای اشتباه میکنه ولی چون زیادبهش علاقه ندارم برام مهم نیست واذیت نمیشم،ولی اگه اون اینکارارومیکردبقول دوستان بازم دردسرمیشدودعواوطلاق،به عشق خودت زندگی کنوافسوس نخورچون همه مرداهمینن این ماییم که خیلی. وسشون داریموکاراشون برامون مهمه یکم ازتوجهت بهش کم کن انقدراحت میشه زندگیت وخیلیم طرفت میاد ولی بخودت برس وشیطون وشادباش،ببین منه افسرده چه چیزایی تجویزمیکنم خخخخخخ قربونت برم انشاالله درست میشه
قبل از سی سالگی من همیشه ازین احساسات داشتم اما الان خیلی وقته دیگه دلتنگ نمیشم
