هفته ديگه با خواهر شوهر و شوهرش و مادرشوهرم ميخوایم بریم مسافرت، از آخرین باری ک باهاشون رفتم مسافرت 9 سال میگذره، دفعه پیش خواهر شوهرم مجرد بود و خون ب جگرم کرد.الان 5 ساله ازدواج کرده رفتارهاش خیلی بهتر شده ولی آخر ذاتش نميتونه پنهون کنه تو خیلی رفتارهاش پيداس، مادرشوهرم هم بد نیست ولی دخترش نباشه خیلی بهتر ولی تا دخترش هست گوش ب حرف اونه،همش ميخوام خوب نگاه کنم ب قضیه ولی بازم ميگم کاش خواهرش نیاد