نه ساله عروسشم وضع شوهرم تو کل خانواده بهتره الحمداله ولی بخاطر اینکه پدر شوهرم فوت شده اومدم تو یه ساختمون پنجاه متری زندگی میکنم
همه خواهر و برادر اش با کمک های یواشکی شوهرم خونه بالای صد متر خریدن هیچی نگفتم
تا خواستم بشوهرم بفهمونم بریم خونه بزرگتر بگیریم زد برادر شوهر بیلیاقت و بی عرضه م بخاطر بدهی های خونه ش سکته کرد و وبال گردنمون شد
صد میلیون پول نقد بهش داد با ماشین زیر پامون رو
چقدرررررر حرص خوردم گفتم اینا عیاشن ماشین میدی میرن خوش گذرانی عوض استراحت گفت نه نباید مترو سوار شه واسه قلبش خوب نیست. تو این مدت انقدر ولگردی با ماشین کردن که شوهرم تازه به حرف من رسید و پشیمون