2733
2734

خب الان کسی هس بفهمه من دقیقا درمورد چی میخام بگم؟؟اگه نه ک لطفا برید تاپیک قبلیمو بخونید اخه خیلی وقت ندارم که همه چیو باز توضیح بدم مرسی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

گفت.اولا داداشم ندیده نیس ک اره اگه تو روسریتو برداری از اول میخاد هم زوم کنه رو تو بعدشم خوبه خودم هستم.دوما مگه کی میخاد ببینه داداش و دامادمون ک از خودمونن ینی اینا غریبن ک تو اینجور حرفارو میزنی.و گفت خب ببینن موهاتو مگه چیه .مگه الان دامادمون موهای اون یکی خواهرمو میبینه طوری شده خلاصه گفت اینا همه بهوووووونس من دیگه حوصله شنیدن این بهوونه هاتو ندارم.خودش رفت برام یه تیشرت انتخاب کرد ک امشب اینو میپوشی روسری هم ک برسیم خودم از سرت بر میدارم.منم ک شدیداااا عصبی شدم هرچی با خودم حرف زده بودم ک منطقی و اروم باشم یادم رفت و گفتم من اصلا محاله امشب پامو خونه مامانت بذارم اونم گفت میبینیم کی پاشو میذاره.بعدشم اصلا نذاشت حرف بزنم پاشد رفت بیرون.اصلا یه چیز دیگه شده بود هیچچچچچ وقت تاامروز اینقد سخت و محکم بهم نگفته بود ک باید فلان کارو بکنی همش گیر میداد یا حرف میزد ولی اینجوری نه.منم نشستم یه دل سیر گریه کردم.از ترسشم جرئت نمیکردم برم خونه بابام چند بار خواستم برم اونجا ک از مهمونی دربرم ولی خب از عواقبش ترسیدم و نرفتم و گفتم شاید بدتربشه

خلاصه منم نشستم هرچی تونستم فکر کردم یا دنبال بهونه گشتم ولی نشد اخرشم خودمو سپردم ب خدا گفتم من دیگه همه تلاشمو کردم اگه خودت میخای ک حجابم بمونه خودت امشبو درستش کن و گرنه من ک از پسش دیگه برنمیام البته اگه بازم خدادرست نمیکرد محال بود برش دارم نهایتش یه دعواااای اساسی بود و دراصل خودمو واسه یه دعوای اساسی با خود و خانوادش اماده کردم

2738
گفت.اولا داداشم ندیده نیس ک اره اگه تو روسریتو برداری از اول میخاد هم زوم کنه رو تو بعدشم خوبه خودم ...

از امام زمان مدد بخواه میاستی امروز که تولدش بود درد دل کنی باهاش...به هر حال خود آقاکمکت میکنه

سلام دوستان میشه برا مشکل هشت ساله من دعا کنید که خدا بهترین مصلحتش روسمتم بفرسته

چه بد 

ایشون مگه  نمیدونست شما حجاب برات مهمه از اول  

الانم کوتاه نیا بنظرم ن بخاطر حجاب بخاطر این که پوشش تو مسئله ای هست ک خودت تصمیم میگیری براش

چقدر دردآور است میخواهی خوب باشی که میخواهی با همه مهربان باشی اما بد فهمیده شوی و بد قضاوت شوی اما با تمام این قضاوت ها مهم نیست من برای خودم زندگی میکنم به عشق خدایی که از همه چیز آگاهست.

وقتی اومد من حاضر بودم اول گفت ببینم چی پوشیدی ک منم خونسرد گفتن همون لباسی ک دادی رو پوشیدم اصلا خودش تعجب کرد فک کنم فک نمیکرد اینقد راحت کنار بیام باهاش بعدم گفت خوبه ادم شدی😒

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز