کلا ما از دست این همسایه آرامش نداریم
هر روز بحث و دعوا دارن ،بعضی وقتا هم کتک کاری و فحش و ظرف شکوندن
تا حالا چندین بار آب باز گذاشتن یادشون رفته ببندن ،آب ساختمون تموم شده ...
دوبار شلنگ آب گذاشتن دم راه پله ی ما آب اومده داخل خونه بار اول که اصلا رو خودشون نیوردن بار دوم هم زنه اومد گفت بزار موکت رو بشورم گفتم نمیخواد،عیبی نداره
وقتی رفت صدا شوهرش رو شنیدم که گفت چی گفت؟گفت بدبخت گفته عیبی نداره و خندید
این کار منو نزاشت پای احترام گذاشت پای بیچارگی
میتونست بگه بنده خدا گفت عیبی نداره .
خدا میدونه تا حالا من چند بار با سر و صدای اینا یا صدای بستن در اینا از خواب بیدار شدم ..
ولی چون برادر جاریمه و فامیل بحساب میان کلام هم نکردیم تا حالا...
حیاط ما و ایشون مشترکه
حجابش هم که اصلا رعایت نمیکنه که وقتی تو حیاط که اون به من ربطی نداره ...
من ی بار آشغال های حیاط رو جمع کردم ریختم تو پلاستیک زباله پلاستیکه تو حیاط بود
صد تا پیغام پسغام داده بود به جاریم ...
بازم چیزی نگفتم
الان من ی شلنگ گرفتم واسه مه پاشی گلام اون شلنگی باهاش آب میدیم به درختا رو در آوردم اینو زدم سر شیر
که راحت میشه جا به جاش کنی ....
حالا خانوم بهم پیام داده...
نمیگم حق با منه بنده خدا شاید فکر کرده اگه درش بیاره خراب میشه...
از این جا حرصم میگیره که تق به توقی میخوره خیلی پرو میاد میگه
اونوقت اونا اینهمه آزار و اذیت میکنن منو شوهرم کلام نکردیم بخاطر احترامی که نسبت بهشون داشتیم
الان بهم بگید چطوری محترمانه جوابش رو بدم