امروز شدم ۴۰هفته و یک روز، دیشب معاینه شدم یک سانت بودم و بدون درد انچنانی، شوهرم پیشم نیس ی ماهه خونه بابامم شدیدا بهش احتیاج دارم ولی تا روز زایمان مرخصی بش نمیدن، دلم امشب از مامایی ک معاینم کرد خیلی گرغت چون درباره لگنم پرسیدم با بی حوصلگی گفت بد نیس و برخوردش خوب نبود، امروز حدود دوساعت پیاده روی کردم دوش ابگرم گرفتم ولی تاثیر خاصی برام نداشت، کاش شوهرم بودش دیگه از سرشب بغض داشتم الان ک همه خوابن زدم زیر گریه، چرا من تو این شرایط نباید شوهرم کنارم باشه؟ از غذا خوردن میترسم دیگه چون نی نی حدود۳۷۰۰شده میترسم باز وزنش بالاتر بره، این ساعتای روز یکم درد پریودی میاد و احساس تکرر ادرار و میره تا فردا شب، کاش فردا ک میلاد امام زمانه منم زایمان کنم و راحت بشم، امشب از ترس زایمان ۷بار سوره انشقاقو خوندم انشاالله خدا کمکم کنه😔😔😔خیلی احساس تنهایی میکنمت بدون شوهرم اگر بود قوت قلبم بود💔