وای من از سر شب که خابیدم لرزییییدم تاااا ساعت ۳
آخر دخترم پاشد گفت دستشویی بریم شوهرمو صدا زرم گفتم پاشو اینو ببرش دستشویی یه تیکه نباتم به من بده قند خ نم بره بالا گرمم شه .دارم میلرزم
گفت ما داریم از گرما خفه میشیم .نگا کردم دیدم بچه ها جفتشون پتو رو پرت کردن پایین تخت