2726
عنوان

سوپرایزتولدهمسروسالگردازدواج

138 بازدید | 12 پست

سلام ابجیامیشه  ایده ارزون وقشنگ بهم بدین برای سوپرایزشوهرم جشن دونفری 

فرشته کوچولوي مامان…امروز خيلي به يادت بودم..خييلي با ياد خنده هات با ياد نگاهت بغض کردم…خوشگل من.خواهش ميکنم از خدا اجازتو بگيرو اينماه بيا تو دلم…قول ميدم بهترين مامان دنيا باشم واست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

من دیشب تولد خودمو همسرم بود کلی بادکنک گرفتم زدم ب سقف از هر نوار بادکنک یه جمله عاشقانه نوشتم....فقط تو اون همه یکی بود ک ادرس کادوش رو نوشته بودم...خودش ک خیلی خوشش اومد

💖صلوات میفرستی برام

من امسال ميخوام لباس نامزديمو بپوشم كه بهترين خاطرمونه، يه كيك هم درست كنم با شام خوشمزه، ميز رو با شمع و كيك و يه سري عكساي خاطره انگيزمون تزيين كنم ، اگر بتونم هديه اي تهيه كنم توي كيك قايمش ميكنم اگر نه تا همين اندازه واسه سالگردمون جشن ميگيرم... 

واس ما سومرایزی نیس اخه قهمیدم شوهرم وی آی پی کافه رزرو کرده و میریم اتلیه کادوها سوپرایزه شمام ات ...

گرون درمیادمن بخاطری میخوام بریم مشهداونجامیخوام براش جشن بگیرم ولی قبلش یه جشن کوچیک میخوام

فرشته کوچولوي مامان…امروز خيلي به يادت بودم..خييلي با ياد خنده هات با ياد نگاهت بغض کردم…خوشگل من.خواهش ميکنم از خدا اجازتو بگيرو اينماه بيا تو دلم…قول ميدم بهترين مامان دنيا باشم واست
خخخ من برا تولدش جوری سوپرایز شد که تا چند روز توش مونده بود

چیکارکردی

فرشته کوچولوي مامان…امروز خيلي به يادت بودم..خييلي با ياد خنده هات با ياد نگاهت بغض کردم…خوشگل من.خواهش ميکنم از خدا اجازتو بگيرو اينماه بيا تو دلم…قول ميدم بهترين مامان دنيا باشم واست

قبلاانجام دادم 

فرشته کوچولوي مامان…امروز خيلي به يادت بودم..خييلي با ياد خنده هات با ياد نگاهت بغض کردم…خوشگل من.خواهش ميکنم از خدا اجازتو بگيرو اينماه بيا تو دلم…قول ميدم بهترين مامان دنيا باشم واست
گرون درمیادمن بخاطری میخوام بریم مشهداونجامیخوام براش جشن بگیرم ولی قبلش یه جشن کوچیک میخوام

ای جانم. ما روز زن رفتیم مشهد خیلی حال داد.

کادوم سفر هوایی ب مشهد توو ی هتل توپ بود


ایشالا خوش بگذرع

❤️همسرم❤️
چیکارکردی

برا شام همه خانوادشو دعوت کردم خونمون چون ۴ماهه عقد کردیم بهش گفتم خونه خالم پاگشایی بعد که اومد دنبالم گف بیا دم در گفتم روسریمو پیدا نمیکنم بیا تو اومد تو همه جا تاریک جیغ و دست شوکه شده بود گف الان مامانم خونه بود ک چون اون روز خیلی کار داشت اصن حواسش به روز تولدش نبود منم بهش نگفته بودم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز